در طول دهه‌ های اخیر با ورود تکنولوژی‌ و ابزار‌های الکترونیکی متنوع، عادات و رفتار‌های اجتماعی متناسب با این ابزار‌ها و مفاهیم جدید پدید آمده‌اند. به عنوان مثال می‌توان ورود پیامک به عنوان یک سرویس ارزش افزوده را در نظر گرفت. از همان ابتدای ورود تدبیری برای فرهنگ سازی و موارد استفاده این سرویس در نظر گرفته نشد و پس از سال‌ها استفاده به عنوان اولین قدم پیامک جایگزین کلمه اس‌ام‌اس شد. برای سال‌ها اس‌ام‌اس به عنوان سرویسی برای فرستادن مطالب طنز استفاده شد و نه به عنوان سرویسی برای ارتباطات سودمند. تصور کنید کاربران از این سرویس هم می‌توانند برای فرستادن طنز استفاده کنند و هم اطلاعات کاربردی حساب‌های بانکی و الکترونیکی خود را دریافت کنند. در نتیجه مفهوم یک سرویس، فرهنگ استفاده از آن و تاثیرات ناشی از آن تنها پس از سال‌ها استفاده مورد توجه قرار می‌گیرد. البته این مشکلات به دلیل ورود سریع این مفاهیم و تکنولوژی‌ها به صورت یکباره اتفاق می‌افتد. این اتفاق در تکنولوژی‌های ارتباطی دیگر نیز دیده می‌شود. زمانی که کشور‌های دیگر منطقه از 3G و 4G استفاده می‌کردند ایران از تکنوژی 2G برای اینترنت موبایل استفاده می‌کرد و به یکباره از اینترنت 2G، شبکه‌ها به اینترنت 3G و 4G ارتقا پیدا کردند. این گونه مفاهیم باید با فرهنگ سازی وارد جامعه شوند تا بهره برداری مناسب از آن‌ها صورت گیرد. اما این مطالب چه ارتباطی به استارتاپ ها و جوانان دارد؟

استارتاپ عبارتی است که طی دو سال گذشته به صورت جدی وارد فرهنگ ایران شده است، گرچه می‌توان گفت از سال ۹۰ مفهوم این واژه به صورت عملی به وسیله تعداد کمی از کسب و کار‌های ایرانی پیاده سازی شده اما در بین عموم مردم این واژه مفهوم نداشته است. اتفاقی که در دو سال گذشته افتاده این است که این واژه و مفهوم با پیش زمینه محدود وارد فرهنگ عمومی شده است و قشر جوان را به خود جذب کرده تا حدی که عبارت “ استارتاپ راه انداختن” به عبارتی مصطلح تبدیل شده است. شاید با توجه بیشتر به مفهوم این واژه و روش‌های به کار گرفته شده برای راه اندازی کسب و کار‌ها به صورت استارتاپی درصد موفقیت و به ثمر رسیدن آن‌ها بالا‌تر رود. همانند دیگر محصولات، خدمات و روش‌های زاده تکنولوژی، استارتاپ نیز وارد فرهنگ ما شده است و بطور حتم تولید محتوا، مطالعه و به اشتراک گذاشتن تجربه‌های افراد پیشکسوت می‌تواند کمک شایانی به جوانان بکند. اما چه تصورات ناقص و مشکلاتی در رابطه با استارتاپ‌ها در بین جوانان وجود دارد؟

تصور رسیدن به موفقیت‌های بزرگ

راحت‌ترین راه تعریف استارتاپ‌ ذکر نمونه‌ها و استارتاپ‌های موفق در دنیا مانند فیس‌بوک، تلگرام، اینستاگرام و به طور کلی بیشتر اپلیکیشنهایی است که در تلفن هوشمند خود نصب دارید. با شنیدن این نام‌ها کم‌تر کسی به این واژه جذب نمی‌شود. چرا که بسیاری از استارتاپ‌های مشهور چندین میلیارد دلار ارزش دارند و موسسان آن‌ها در بازه‌های زمانی کوتاه چند ساله توانسته‌اند از چند صد دلار به چند صد میلیون دلار یا حتی ده‌ها میلیارد دلار برسند. اما به واقع فیس‌بوک شاید از بین چند ده هزار استارتاپ فیس‌بوک شده است و شاید هزاران یا حتی میلیون‌ها جوان دیگر در این راه شکست خورده‌اند تا یک فیس‌بوک از بین تمامی آن‌ها به موفقیت برسد. البته بسیاری هم در این راه تجربه‌های گران‌بهایی را با شکست خود بدست آورده‌اند اما شاید بدست آوردن یکسری از این تجربیات نیاز به شکست نداشته باشد. هرچه کارآفرینان نوین موفق ایرانی، رسانه‌ها، دانشگاه ها و مراکز دولتی مرتبط در این رابطه بیشتر اطلاع رسانی و تولید محتوا کنند شاید بتوان از درصدی از شکست‌ها جلوگیری و راه را برای جوانان روشن‌تر کرد. با دانستن این مطالب جوانان با فکر ،اندیشه، برنامه‌ریزی اصولی‌تر و دانش بیشتر پا در این مسیر خواهند گذاشت.

دانش کم

من استارتاپ خودم رو می‌خوام راه بندازم” این عبارتی است در بین جامعه جوان مشتاق کارآفرینی ایران زیاد شنیده می‌شود.همه درباره استارتاپ صحبت می‌کنند اما واقعا چند درصد معنا و مفهوم و متد‌های پشت این واژه را می‌دانند؟ قشر جوان ابتدا استارتاپ می‌خواهد راه اندازی کند و سپس در عمل با دریایی از مشکلات و ناتوانی‌ها مواجه می‌شوند. و پس گذراندن چندین ماه از زمان خود یا به این نتیجه می‌رسد که استارتاپ سراب است یا اگر کمی مطالعه کند متوجه می‌شود که باید با آمادگی بیشتری در این راه قدم بگذارد. اما چالش اصلی بعد از این تجربه (که بدون آمادگی بوده است) رخ می‌دهد. جوانی که به نظر خود زمانی استارتاپ یا شرکت داشته است به سختی می‌تواند در شرکت دیگری مشغول به کار شود زیرا او زمانی شرکت داشته و نمی‌تواند در جای دیگری به عنوان کارمند مشغول به کار شود. حتی درصدی نیز بدون داشتن تخصص خاصی به دلیل مشغول بودن در یک استارتاپ تصویری غلط از خود در ذهن خود می‌سازند و به آینده خود و فرصت‌های احتمالی پشت پا می‌زنند. شاید همین جوان اگر استارتاپ ناموفقی می‌ داشت و حاضر می شد در شرکت دیگری مسیر شغلی خود را ادامه دهد به موفقیت می‌رسید یا حتی در آینده با بهبود و ایجاد مهارت‌های لازم شانس خود را برای استارتاپ جدیدی امتحان می‌کرد. اما در عمل بخشی از جوانان این مسیر را انتخاب نمی‌کنند و خود را در مسیر‌های سخت و ناشدنی قرار می دهند.

بی تجربگی

دانش یکی از موارد اولیه راه‌اندازی استارتاپ است اما تجربه شاید از دانش هم مهم‌تر باشد. جدای از ضعف ذکر شده در رابطه با دانش کم، بی‌تجربگی یکی دیگر از مشکلات متداول در این حوزه است. جوانی که اولین برخوردش با استارتاپ‌ها و کارآفرینی اولین تجربه کاری زندگیش است به احتمال زیاد با مشکلات عدیده‌ای در راه مواجه می‌شود. یک مهندس کامپیوتر که اولین تجربه کاریش در تولید یک محصول در استارتاپ خودش است و تجربه تولید محصول و پیچیدگی‌ها و ظرافت‌های آن را نمی‌داند با چالش‌ها و مشکلات متعددی مواجه خواهد شد. اما اگر حداقل دو تا چهار سال را در یک شرکت مرتبط کار می‌کرد، با کسب تجربه‌های لازم و استفاده از دانش مدیران دیگر و بهبود مهارتهای خود می‌توانست کسب و کار خود یا به اصطلاح استارتاپ خود را با اطمینان و آمادگی بیشتری شروع کند.

موارد متعددی وجود دارند که جوانان باید خود، آن را تجربه کنند و استارتاپ‌ هم ممکن است یکی از آن موارد باشد.؛ اما با اطلاع رسانی و فرهنگ سازی می‌توان هوشمندانه‌تر و مطمئن‌تر در این راه قدم گذاشت و احتمال موفقیت را چندین برابر نمود.

*این مقاله به قلم علیرضا صادقیان بنیانگذار سایت تخفیف گروهی نت برگ نوشته و در سایت آی تی ایران منتشر شده است.