یکی از برتری های استارتاپ‌ها در مرحله سید انعطاف‌پذیری بیشتر و قابلیت شکل گیری مجدد است؛ مدیران موفق به مشتریان گوش می‌دهند و تغییراتی بر مبنای خواسته‌ی آنان اعمال می‌کنند.

البته ممکن است گاهی پا را فراتر گذاشته و فرآیند آینده‌پژوهی از خواسته‌ی مشتری را اجرا نمایند اما نکته اساسی در این موضوع، چابکی استارتاپ‌ها در مرحله سید (Seed) و توانایی ذهنی و انگیزشی لازم برای طراحی مجدد بوم کسب و کار خود می‌باشد.

 پاسخگویی مستلزم انعطاف‌پذیری است و انعطاف‌پذیری مستلزم حفظ برخی ظرفیت‌های مازاد و اختصاص پول اضافی است تا وقتی نیازها و فرصت‌های جدید پیش آید در دسترس باشد! ذهنی تک‌بعدی و متمرکز بر کارایی، این ظرفیت اضافی و بودجه‌ریزی را اتلاف دانسته و سعی می‌کند آن را کنار بزند.

روابط با مشتریان اصلی‌ترین دارایی یک شرکت است ولی باید توجه داشت که یک شرکت یک یا چند وظیفه مشخص دارد و اگر بازار مشتریان در جای دیگری به دلیل مسائل اقتصادی، فرهنگی و سیاسی و … داغ‌تر است حرکت کسب و کار به سمت بازار جدید می‌تواند تغییر در ماهیت کسب و کار را به دنبال داشته باشد.

این حرکت اگر کوتاه‌مدت باشد برای استارتاپ های در مرحله سید امکان‌پذیر خواهد بود امّا سرمایه‌گذاری‌ها اغلب به شکل وام یا خرید سهم انجام می‌شود.

فرض کنید شما صاحب یک استارتاپ هستید و پس از بازخورد مشتریان مجبور می‌شوید بوم و مدل کسب و کار خود را کمی تغییر دهید، این درحالی‌ست که سرمایه‌ای که شما دریافت کردید برای مدل قبلی بوده در این حالت سرمایه‌گذار حق خواهد داشت از شما توضیح بخواهد.

طبق تحقیقات انجام شده هفتاد درصد کسب و کارهایی که سرمایه دریافت می‌کنند هرگز مدل درآمدی خود را تغییر نمی‌دهند! علت این امر، تصوری‌ست که بیان می‌کند با پول زیاد می‌توان دوست‌داشتنی شد!

پس سرمایه زیادی صرف بازاریاب‌های ماجراجو می‌شود تا بیشتر ریسک کنند. این درحالی‌ست که استارتاپ در مرحله سید و مراقبت قرار دارد ولی دائماً مجبور به ریسک می‌شوند و به دلیل سرمایه‌ای که وجود دارد اعتماد به نفس اغلب ریسک‌ها در مدیران میانی وجود دارد.

همیشه از خودتان پنج سوال کلیدی زیر را بپرسید تا مطمئن شوید در مسیر درستی قدم می‌گذارید:

  •  ماموریت شما چیست؟
  •  مشتری شما کیست؟
  •  مشتری برای چه چیزی ارزش قائل است؟
  •  نتایج دستاورد شما چیست؟
  •  برنامه ی شما برای آینده چیست؟

اکنون شما مقدار زیادی پول و یک کسب و کار نیازمند به تغییر دارید؛ تحقیقات نشان داده است که اغلب مدیران تعصب و علاقه خاصی به ایده های خود دارند این امر در کنار سرمایه‌ی هنگفت سبب می‌شود تغییرات ضروری شکل نگیرد.

 بیایید اکنون این پنج سوال را با هم پاسخ دهیم!

 ماموریت شما چیست؟

آیا می‌خواهید ایده‌ای که دوست دارید پیاده شود یا ایده‌ای که مشتریان دوست دارند؟ در حالت مفروض به احتمال زیاد ایده‌ی خود را مقدم می‌شمارید اما در دنیای تجارت، مشتری کسی است که باید او را راضی کنید.

 مشتری شما کیست؟

کسانی که چیزهایی را که شما دوست دارید دوست دارند یا کسانی که چیزهایی که خودشان دوست دارند را دوست دارند؟ در حالت مفروض به احتمال زیاد پاسخ این سوال را نیز به طور شفاف نمی‌توانید ارائه دهید.

مشتری شما برای چه چیزی ارزش قائل است؟

 برای خدمات و محصولی که ارائه می‌دهید ارزش قائل است یا برای اینکه در تبلیغات از فلان فوتبالیست و بازیگر مطرح استفاده کرده‌اید؟

نتایج دستاورد شما چیست؟

 آیا دیده شدن استارتاپ خودتون رو به سوددهی ترجیح می دهید؟

برنامه شما برای آینده چیست؟  

 این دره‌ی مخفی را نمی‌بینید یا قرار است پرواز کنید؟